آيلينآيلين، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

آيلين فندوق مامان و بابا

هديه ي تولد بابابزرگ عزيز به آیلین

بابابزرگ جونم دوست دارم تا خدا. مرسي باباي مهربونم بابت شعر قشنگي كه براي آيلينم سروديد وقتي خوندم اشك تو چشمام جمع شد     به نام خدا   " آیلینم تولدت مبارک "   شکر لله آیلینم یکساله شد    ماه بود و حالیا یک هاله شد   ماه آذر گلدی گتّدی بیر پیام دلربا                          بو آیین یرمی اوچینه آفرین صد مرحبا   گلدی دنیایه بوگونده بیر گل نرگس نشان             گوزل...
23 آذر 1392

23 آذر قشنگترين روز عمرم

پارسال تو چنين روزي دختري زيبا و قشنگ راس ساعت 8:50 دق صبح با گريه اي ظريف تن مادرشو لرزوند و پا به اين دنياي خاكي گذاشت و حالا اين دخت ناز شده 1سالش و شده مونسو همدم مامانش كه با دنيا عوضش نميكنه دخترم قشنگم عزيزترينم تو اين 1سالي كه گذشت با گريه هات گريه كردم با خنده هات خنديدم اصلا باورم نميشه كه شدي 1ساله خدارو شاكرم كه تو رو به من هديه داده با تمام وجود اين روز قشنگو بهت تبريكم ميگم و برات بهترينها رو آرزو ميكنم دختر قشنگم نشد كه برات بگيريم ماه صفرو سنگين انشاالله سالهاي آينده مفصل ميگيريم و همرو هم دعوت ميكنيم امروز بابا جون يه كوچولوي خوشگل گرفته و خودمون جشن ميگيريم عكساشم فردا مي ذارم تا برات يادگاري بمونه...
23 آذر 1392

كودك درايور .....

آيلين جونم ســــــــــــــــــــــــــــــلام فرداي اون روزي كه از كرج برگشتيم شما خيلي بيقراري ميكردي دلت مثل مامانت هواي كرجو كرده بود دلت دلتنگ نگاههاي گرمو آغوش گرم اونارو كرده بود خلاصه بابايي با اينكه كارهاي عقب افتاده ي زيادي داشت گفت بريم بيرون يه دوري بزنيمو يكم خريد كنيم تا بابايي از ماشين زد بيرون ديدم خيلي كلافه اي از اينكه ماشين وايساده گذاشتمت پشت فرمون  ....   فكر كنم اينجا داري دنبال مسافر ميگردي     حتما اينجام داري سر كرايه چونه ميزني     با تعجب به مردم نگاه ميكردي يه مرديو نشون دادم بهت گفتم بابابزرگ با تعجب گفتي باب پو تعجب كرده بودي كه اون بابابزرگه يه...
19 آذر 1392

آیلین در راه برگشت به ......

عسل خانوم بابایی بالاخره وقت كردو برای شما صندلی ماشین خرید دستش درد نکنه ترکونده همونیو که من عاشقش بودمو برای شما خریده شماهم تو راه برگشت به خونمون از کرج توش چه لمی دادی قشنگ خانوم ببین.....     عاشق مسواكتي مامان جون     اينجام كه تخت خوابي لذت ميبرم وقتي شما تو آرامش و راحتي هستي دخترم     ...
19 آذر 1392

اولين لاك زدن آيلين...13 آذر

ماتيل مامان امروز وقت آتليه داشتي عزيزم و اينجوري شد كه براي اولين بار من براي شما لاك زدم هر انگشتتو كه لاك ميزدم از خوشحالي يه جيغ بلند ميكشيدي و خيلي ذوق داشتي خوشت اومده بودو با تعجب نگاه ميكردي بعد لاك زدن يواش يواش آماده شديم و رفتيم آتليه خاله جون و فاطمه هم اومدن دستشون درد نكنه خيـــــــــــــــــــــــــــــلي كمكمون كردن تو اونجا و شمارو به وجد ميوردن براي قشنگ شدن عكس اين براي خاله جون و فاطمه عشــــــــــــــــــــق خاله   و شما هم خيلي همكاري كردي من آيلين عكاس انشاا... عكسها كه آماده شد ميذارم اينجا خوشگل خانوم ...
19 آذر 1392

آیلین لالایی می خواند .....9 آذر

آیلین مامان سلام ناناز خانوم دیشب موقع خواب که می خواستم لالایی بخونم تا بخوابی تا شروع کردم به خوندن شما هم شروع کردی با من همنوایی کردن نمی دونستم بخندم یا ادامه بدم تحمل نکردم و مثل همیشه چروندمتو لهت کردمو بعدشم یه ماچ آبدار ررررررررر   این جوری می خونی فقط میگی لا لا لا لا ل ل ل ل لا لا لا......... ...
11 آذر 1392

آیلین جومونگی.....

قشنگترینم دیروز خاله جونینا با خان دایینا خونه مامان بزرگ بودن دور هم نشسته بودیم یهو خاله جون گفت جومونگ شروع نشه یهو شما به سرعت برگشتی سمت تلوزیون همه خندیدن و شمام کیف کرده بودی بعد اون هر وقت میگفتیم آیلین جومونگ کو به تلوزیون نگاه میکردی ببین ....   آیلین و جومونگ     آیلین در حال  تماشای جومونگ     آیلین خوشحال از تماشای جومونگ   ...
10 آذر 1392

النگوی آیلین.......

دایی رضا جون نذرشو ادا کرد و برای سادات خانوم النگوشو خرید نه تنها برای آیلین سادات بلکه ٢تا برای باران و ٢تام برای فاطمه خرید....   اینم عکسش....     مرســـــــــــــــــــــــــــی خان دایی   ...
8 آذر 1392

شیرین کاری دخترمون

عسل خانوم وقتی مامان بزرگ شعر بازی کلاغ پرو برای شما میخونه وقتی نوبت به پر گفتن آیلین می رسه شما دستهای نازتو آماده می کنی میبری هوا محکم میکوبی تو سرت و چند تا جیغ بنفش به نشونه ی شادی میکشی ببین ....   داری آماده میشی     اینجام داری محکم میکوبی تو سرت     اینم شادی بعدشششششششششش   ...
7 آذر 1392

ببین پشه های کرج چکارت کردن

پشه های بد غریب گززززززززززززززززززززز دخترمو تو اوج سرما خوردگیش دون دون کردن بین ما 5نفر فقط شما رو نیش میزنن انگار خونتم مثل خودت خیــــــــــــــــــــــــــــــــلی شیرینه.   ببین ......     نازی مامان قربون اون معصومیتت بشههههههههه     ببین حتی به کف دستشم رحم نکردن     اینم یه انگشتر از طرف پشه هاااااااااا     ...
7 آذر 1392