شرمندتم كوچولوي مامان ....24آبان

سلام به روي ماه ميوه زندگيم دختر قشنگم به خاطر غيبــــــــــــــــــــت طولانيم عذرخواهي ميكنم ماماني شما تمام وقت منو گرفتي و نمي تونم بيام وبلاگ نويسي بعداز ظهرهام كه ميخوابي تند تند به كارام ميرسم عشقم و حالا اندر احوالات پرنسس خانوم.....

هر روز شيرين تر از روز قبلي نفس مامان يك ماهي ميشه كه كامل صحبت مي كني و تمام تنهاييهاي مامانو پر كردي با شيرين زبونيات دلبري ميكني همچين كه كارت گير ميشه ميگي عزيــــــــــــــــــزم تا كاراتو راستو ريست كنيم هرشب تا بابايي رو ماچ نكني شب بخير نگي نمي خوابي بعد ميري رو تخت دراز ميكشي ميگي ناصر بابايي آي موسوي(آقاي) يعني چي حالا نوبت بابايي تا بياد شما رو بوسه بارون كنه تا بخوابي.

عروسك مامان ازت ميپرسم بابا تو دانشگاه چي ميگه خيلي قشنگو واضح ميگي هلو هاو آر يو.هر روز كيفتو ميندازي رو دوشت ميگي ميرم مدسه دنبال فاطمه چند روزي هست فاطمه رو درست تلفظ ميكني قبلا ميگفتي خامانه

هزار ا... اكبر بهت باشه ماماني خيلي عسلو با ادبي نفسم هر چي ميخواي ميگي لطفا ميش ..... بدي

ديشب يعني 15دي رفته بوديم شام رستوران آقاي گارسون كه رد ميشد بهش گفتي آقا لطف كنيد برنجه بديد لطف كنيد نوشابه بديد من ميخواستم لهت كنم ب زور خودمو نگه داشتم

ديشب كه ميخواستم بخوابونمت بهت ياد دادم كه ازت پرسيدم  جاي آيلين كجاست بگي قلب مامان وقتي ازت ميپرسيدم با  ناز قشنگ كودكانت ميگفتي قلب مامان دلم غنج ميره وقتي حرف ميزني باهام.ميخوابوندمت ميگفتم بذار بوت كنم آيلين بوي چي ميده ميگفتي گــــــــــــــــــــــــــل مامان قربون گل كوچولوش بره خلاصه خيلي شيرين زبون شدي مامانيم از صبح تا شب فقط در حال چلوندنو له كردنت هستم خدا ميدونه كي تو بغلم له ميشي طلا خانوم