آيلينآيلين، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

آيلين فندوق مامان و بابا

باز من موندمو آيلين ....

1392/6/17 16:11
نویسنده : مامان آيلين
632 بازدید
اشتراک گذاری

عزيزم يه چند روزي مامان بزرگ خونمون بود تو خيلي سرگرم بودي،به موقع آفتاب ميگرفتي،منم سرگرم بودم و به كارام به موقع مي رسيدم مامان بزرگ رفتو باز من موندمو ..........

خاله مريمينا چهارشنبه شب اومدن خونمون اولش خالرو نشناختي ولي بعد از چند دقيقه شناختي رفتي بغلش سرتو گذاشتي رو بازوي خاله انگار يادت اومده بود وقتي كرج بوديم اونجوري مي خوابوندتتعجببا فاطمه كلي بازي مي كردي....

پنجشنبه به همراه مهمونامون رفتيم سرعين تا شنبه ظهر اونجا بوديم يه سوييت اجاره كرديم كلي بهمون خوش گذشت ولي خيليم زود گذشت البته جمعه هم رفتيم اردبيل عروسي تو عروسي خيلي دختر خوبي بودي اصلا اذيت نكردي مرسي دخترم باز من ازت عكس ننداختم تو عكس انداختن يكم ....

 

ديروز ظهر مهمونامون رفتن و ماهم برگشتيم خونمون شب كه بهت ميگفتم فاطمه كو اخم ميكردي با تعجب اينور اونورو دنبالش ميگشتي ديشب خيلي اذيت كردي انگار توهم ناراحت بودي از رفتنشون مثل ماماني....



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

mari
21 شهریور 92 9:38
خاله قربون دندونات شه.نازنازی خاله اون چند روز خیلی بهمون خوش گذشت ولی حیف زود گذشتفاطمه برا اومدنتون لحظه شماری میکنه.

خاله قربون فاطمه ي نفس بره زودي ميايم پيشتون 3روز ديگه بخوابي اومديم